حــلـال وحــرام در اسـلـامــــــــــــ.

حلال کردن حرام و حرام کردن حلال برابر باشرک است. پس بیا و بدان که چه حلال چه و حرام است.

۱۱-ضرورت و اجبار حرام را مباح میسازد.

اصل یازدهم:

در اسلام دایره حرام تنگ و چیزهای حرام به نسبت آنچه حلال است بسیار کم است ولی در مورد حرام شدت عمل نشان داده و مؤکداً آنرا منع کرده است و هر راهی را چه آشکار و چه پنهان  که به آن منتهی شود و انسان را به سوی آن بکشاند بسته است و هر چیزی که وسیله حرام شود ویا به انجام حرام کمک نماید منع نموده و اجازه نمی دهد حرام به وسیله هیله حلال شود. همان طور که قبلاً این موضوعها و بقیه اصول و قواعد دهگانه را شرح دادیم.

اما اسلام با همه سختگریهایش در مورد حرام جنبه نیازهای ضروری زندگی و ضعف انسان در برابر این نیازها را فراموش نکرده است به مسلمان اجازه داده است که به هنگام فشار و احتیاج ضروری به اندازه رفع نیاز ضروری و نجات از مرگ از حرام استفاده نماید. خداوند متعال بعد از بیان روزی های حرام از قبیل گوشت مردار، خون و گوشت خوک می فرماید:

( فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ) سورة البقره آیه ۱۷۳

( درمانده ای که نتوانست روزی حلال بدست آورد و برای حفظ جان خود مجبور به خوردن روزی حرام از قبیل گوشت مردار و خوک و …. شود مادام که متمایل به حرام نباشد و استفاده از حرام از میزان رفع نیاز ضروری تجاوز نکند گناهی بر او نیست و خداوند بخشنده و مهربان است. )

این موضوع در چهار سورة قرآن به هنگام بحث از روزی های حرام تکرار شده است. علما و فقهای اسلام از این آیات و نظایر آنها این قاعده کلی و سهم را استنباط وتأیید نموده اند: ((ضروریات، محظورات را مباح و حلال میسازد)). اما با توجه به آیات مزبور معلوم می گردد که قرآن دو شرط و دو صفت را برای شخص مضطر و ناچار در نظر گرفته است و می فرماید:

غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ )

( باید باغی نباشد یعنی قصد لذت جویی نداشته باشد و ((عاد)) هم نباشد یعنی نباید از اندازه ای که برای حفظ جانش لازم است تجاوز نماید.)

از دو شرط فوق علمای اسلام قاعده ای دیگری به دست آورده اند که (( استفاده از ضرورت باید در حد ضرورت باشد)). انسان هر چند در مقابل فشار ضروریات ضعیف است ولی نباید تسلیم آن شود و اختیار خود را به هنگام نیاز از دست دهد باید با کمال شهامت به دنبال حلال بگردد و به بهانه نیاز و ضرورت به آسانی حرام را بر خود سهل و گوارا نگرداند.

حلال بودن حرام در حالت اضطراری در دین اسلام با قواعد کلی و فلسفه اسلام هماهنگی دارد. اسلام دارای روح گذشت و عفو  می باشد و از خشونت و سختیگری بیزار است و با توجه به این روح و فلسفه است که تکالیف سنگینی را که بر دوش ملتهای قبلی قرار داشت از دوش امت اسلام برداشته است. خداوند چه راست می فرماید:

یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ ) سورة سورة بقره آیه ۱۸۵


( خداوند آسانی و گشایش را برای شما میخواهد و نمی خواهد در سختی و مضیقه باشید. ) 

( مَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَٰکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ) سورة مائده آیه ۶

( خداوند نمی خواهد شما را در مضیقه قرار دهد ولی میخواهد با دوری از حرام پاک شوید و نعمت و برکت خدا بر شما تکمیل گردد امید است در برابر این نعمتها وظیفه سپاسگزاری را انجام دهید.)

یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا ) سورة نساء آیه ۲۸

( خداوند میخواهد مشکلات و تکالیف سنگینی را از شما بردارد و انسان ضعیف و ناتوان خلق شده است.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسیب غزوی

۱۰- انچه که حرام است بر همه حرام است.

اصل دهم:

در شریعت اسلام حرام دارای خصوصیات عمومی و شمول همگانی است و امری نیست که بر فرد یا ملت به خصوصی حرام باشند اما برای فرد و ملت دیگری حلال و یا کاری بر غیر عرب حرام و برای عرب حلال باشد، نژاد و رنگ موجب هیچ گونه امتیاز و تفاوتی نخواهد شد و کسی نمیتواند به بهانه این که از طبقه روحانی یا اشراف یا هیأت حاکمه و…. می باشد ادعا نماید چیزی که بر دیگران حرام است برای او حلال و جایز است. حتی هیچ مسلمانی این حق را ندارد چیز های را که برای غیر مسلمان حرام است برای خود حلال کند. خداوند پروردگار همه است و شریعتش همه گیر و برای همه می باشد. آنچه حلال است برای همه حلال و آنچه حرام است نیز برای همه حرام ابدی است. سرقت و دزدی حرام است خواه سارق مسلمان یا غیر مسلمان و یا مال به سرقت رفته مال مسلمان یا غیر مسلمان باشد باید سارق مجازات شود از هر طایفه و در هر مقامی که باشد و این قانونی است که پیغمبر (ص) آنرا اعلام نموده و بدان عمل کرده است و می فرماید:

وایْمُ اللَّهِ لَوْ أَنَّ فاطمةَ بِنْتَ محمدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعْتُ یَدَها )

( قسم به خدا چنانچه فاطمه دختر محمد دزدی کند دستش را قطع خواهم کرد.)

در زمان حضرت رسول (ص) سرقتی به وقوع پیوست. یک یهودی و یک مسلمان متهم بودند و در حقیقت آن که مسلمان بود سرقت را انجام داده بود ولی قوم و طایفه او توانستند با دلیل تراشی و مدرک سازی تهمت را به یهودی بزنند و آنرا از فامیل مسلمان خود دور سازند تا جایی که پیغمبر(ص) قصد داشت که از آن مسلمان دفاع کند چون عقیده داشت که از این تهمت به دور است در همین حالت وحی نازل شد و مسلمان خائن را معرفی و رسوا نمود و یهودی را تبرئه کرد و حق را در جای خود قرار داد و با عتاب به پیغمبر (ص) فرمود:

إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللَّهُ ۚ وَلَا تَکُنْ لِلْخَائِنِینَ خَصِیمًا*وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورًا رَحِیمًا*وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِینَ یَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَنْ کَانَ خَوَّانًا أَثِیمًا*یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لَا یَرْضَىٰ مِنَ الْقَوْلِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطًا*هَا أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَمَنْ یُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَمْ مَنْ یَکُونُ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا) سورة نساء آیه ۱۰۵ تا ۱۰۹

( ما این قرآن را به حق به تو نازل کرده ایم تا بر اساس دستورات خدا در بین مردم قضاوت و حکم کنی و نباید از افراد خائن دفاع نمایی و از خدا طلب بخشش و عفو کن و خداوند بخشنده و مهربان است و نباید از کسانی که به خود و مردم خیانت می نماید دفاع کنی به درستی که خداوند افراد خیانتکار و گناه پیشه را دوست ندارد. این خیانت پیشه ها از مردم ترس و شرم دارند ولی از خداوند نمی ترسند در حالیکه خداوند بر تمام نقشه های ظالمانه و مشورت های پیش ساخته آنان آگاه است و بر کلیه اعمال و گفتار آنان مسلط است. ای مسلمانان شما در یک امر دنیایی و در دنیا از ایشان دفاع کردید تا تبرئه شوند اما در قیامت که حاکم مطلق خداست چه کسی می تواند با خدا مجادله کند و از آنان دفاع نماید و چه کسی میتواند در قیامت وکالت ایشان خیانتکاران را عهده دار شود.

قوم یهود که از دین موسی منحرف شده اند معتقدند که ربا گرفتن یک یهودی از یهودی دیگر حرام است اما اگر یک یهودی به یک یهودی دیگر قرض دهد و ربا بگیرد اشکالی ندارد. این مطلب در سفر تثنیه الاشتراع (۳۳-۱۹) چنین آمده است: طلا یا پول یا خوراکی یا هر چیزی ربوی دیگری که به قرض داده میشود اگر آنها را به برادرتان ( یهودی ) قرض دادید از او ربا نگیرید (۲۰) اما از غیر یهودی ربا بگیرید.

قرآن کریم این اخلاق انحرافی قوم یهود را بیان کرده و می فرماید که یهود خیانت را با غیر یهود بلا مانع و حلال می داند:

وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ) سورة آل عمران آیه ۷۵

( بعضی از اهل کتاب اگر دیناری به آنها به امانت بدهید در این امات خیانت کرده و آن را به شما پس نمیدهند مگر به زور زیرا میگویند جرم و گناهی در مقابل خوردن اموال عرب برما نیست و این دروغ و افترا را به خدا نسبت می دهند ومی دانند که چنین دستوری از جانب خدا نمی باشد.)

آری آنها در حال این افترا را به خدا نسبت می دادند که در شریعتشان فرقی بین یهود و غیر یهود وجود نداشت و خیانت از جانب کلیه پیغمبران مذموم و حرام شناخته شده است. آنچه مایه تأسف است این است که این احساسات نژاد پرستانه یهود احساساتی است جاهلانه، مذموم و وحشیانه  وشایسته آن نیست که به یک دین آسمانی نسبت داده شود. اخلاق فاضله و درست  اخلاق است که خیر و برکت را برای همه همراه داشته باشد و شر و زیان را از همه دور بدارد. فرق بین ملتهای متدین به ادیان آسمانی و متمدن، با اقوام وحشی و ابتدایی در این است که ما دایرهٔ اخلاق را توسعه می دهیم و آنچه را که مورد پسند و خوب است برای همه می خواهیم ولی آنان فقط در دایره تنگ قبیله ای قرارش میدهند و خیر را تنها برای عشیره و قبیله خود می خواهند والا آنها هم دارای اخلاق خیر خواهی می باشند. مثلاً امانت در نزد آنها تنها وقتی خوب است که افراد قبیله آنرا نسبت به هم رعایت نمایند ولی خارج از دایره عشیره و قبیله امانت مفهومی ندارد و خیانت و غارت اموال دیگران بلا مانع و گاهی ضروری و افتخار آمیز است.مؤلف کتاب (قصة الحضاره) می گوید:

تمام جماعت و اقوام بشری در این عقیده شریک هستند که هر ملتی خود را برتر و دیگران را از خود کمتر می شمارد.هندیان امریکائی خودشان را ملت ممتاز از جانب خدا می دانستند که (( روح العظیم )) مخصوصاً آنها را به وجود آورده تا نمونه کامل بشریت باشند و دیگران سعی کنند در کمالات به آنها برسند. طایفه دیگری از هندوها، خودشان را (( ما مرد هستیم و کسی دیگر مرد نیست)) معرفی می کردند. طایفه دیگر خودشان را (( مرد میان مردان )) می نامیدند. و قبیله (( کاریبو)) می گفتند (( انسان تنها ما هستیم )) نتیجه میگیریم که انسان ابتدایی هیچگاه به فکر این نبوده است که با غیر قبیله خود اخلاقاً طوری رفتار کند که با قبیله خود رفتار می کرد، آشکارا وظیفه  اخلاق را تنها در تقویت و تحکیم عشیره خود و پیروزی آن بر سایر قبایل و عشایر  می دید و پیروزی از اخلاق را تنها در مورد قوم خود لازم می دانست اما نسبت به دیگران مادام که مهمانش نبودند هر کاری از قبیل قتل و غارت و …. که در حقشان انجام میشد از نظر او بلامانع بود .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسیب غزوی

۹-به خاطر دور ماندن از حرام باید از کارهای شبهه دار هم پرهیز شود.

اصل نهم:
خداوند متعال با لطف و مرحمت خود بندگانش را در مورد حلال و حرام در سرگشتگی قرار نداده که نتوانند حلال و حرام  را تشخیص دهند  بلکه آنها را مشخص کرده است.
همچنان که در سوره انعام آیه ۱۱۹ می فرماید:
(
وَقَدْ فَصَّلَ لَکُمْ مَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ )
( خداوند آنچه را بر شما حرام نموده برای شما روشن ساخته است. )
بنا بر این اقدام بر آنچه صریحاً از جانب خدا حلال شده است بلااشکال می باشد وهیچ مجوزی نمی تواند آنچه که صریحاً حرام است در حالت عادی و اختیاری حلال نماید اما بین حلال و حرام منطقه ای موجود است که به شبهات مهشور است. در این محدوده چیزهای وجود دارد که بعضی اشخاص نمی توانند حلال یا حرام بودن آنها را از هم تشخیص دهند و یا امری را که بر آنان مشتبه شده با یکی از ادله شرعی حلال یا حرام تطبیق نمایند ویا نصی که و جود دارد نمی توانند به علت تشابه بر یکی از آن دو تطبیق کنند.
دستور اسلام در چنین حالتی که مسلمان در باره حلال  یا حرام بودن چیزی در تردید باشد این است که بر مسلمان لازم است از این نوع کارها دوری نماید تا اطمینان داشته باشد که به کار حرامی دست نزده است چه اقدام به این نوع کارها احتمال دارد انسان را به طرف حرام قطعی سوق دهد. پس دوری از شبهات یک نوع پیشگیری از وسایل و اسبابی است که انسان را به جانب حرام می کشاند که در اصل ششم از آن صحبت شد این امر موجب نوعی تربیت دور اندیشانه و مهربانانه از جانب کسی است که از خصوصیات طبیعی و زندگی انسانی آگاهی دارد .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسیب غزوی

۸-حسن نیت حرام را حلال نمی سازد.

اصل هشتم:

هر چند دین اسلام در کلیه قوانین و دستورات و تذکرات خود برای نیت پاک و احساسات و انگیزه های شریف اشخاص ارزش فراوانی قایل است تا جایی که پیغمبر (ص) می فرماید:
( إنَّما الأَعمالُ بالنِّیَّات، وإِنَّمَا لِکُلِّ امرئٍ مَا نَوَى )
( ارزش هرکاری به نیت آن بستگی دارد و هر انسانی بر اساس نیتش از عملش پاداش می گیرد.)
نیت پاک کارهای عادی و مباح را به طاعت و عبادت خدا مبدل می سازد مثلا کس که غذای روزانه را به این نیت بخورد که زنده و نیرومند بماند تا طاعات و عبادات و وظایف اجتماعی و شخصی را به نحو احسن انجام دهد این غذا خوردن که در اصل یک امر عادی است با این نیت خیر به عبادت تبدیل میشود یا کسی که نزدیکی با همسرش را به نیت اولاد صالح و حفظ عفت خود و همسرش انجام دهد این کار با این نیت عبادتی است که اجر و ثواب دارد. در این مورد پیغمبر (ص) می فرماید:
( وَفِی بُضْعِ أَحَدِکُمْ صَدَقَةٌ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیَأتِی أَحَدُنَا شَهْوَتَهُ وَیَکُونُ لَهُ فِیهَا أَجْرٌ قَالَ أَرَأَیْتُمْ لَوْ وَضَعَهَا فِی حَرَامٍ أَکَانَ عَلَیْهِ فِیهَا وِزْرٌ فَکَذَلِکَ إِذَا وَضَعَهَا فِی الْحَلَالِ کَانَ لَهُ أَجْرًا )
( در هم خوابی و نزدیکی شمابا همسرانتان اجر و ثواب وجود دارد. گفتند یا رسول الله ما به منظور آرام نمودن غریزه جنسی این عمل را انجام می دهیم چگونه این کار ثواب دارد؟ فرمود اگر شما این عمل را با زن بیگانه و حرام انجام می دادید آیا گناه نداشت؟ پس چون از حرام دوری کرده و به حلال رو آورده اید ثواب دارید.)
پیغمبر (ص) می فرماید:
( من طلبَ الدُّنیا حلالًا ، تَعَفُّافًا عن المسألةِ ، وسعیًا على عَیالِهِ وتعطُّفًا على جارِهِ لقیَ رَبَّهُ وَ وَجْهُهُ کاٌلْقَمَرِِ الیَّلةَ البَدْرِ )
( کسی که به دنبال مال دنیا باشد تا دست نیاز به سوی دیگران دراز نکند. بچه هایش در رفاه باشند و به همسایه ها و دوستانش کمک کند در حالی که به حضور خداوند شرفیات خواهد شد که رخسارش مانند ماه شب چهارده می درخشد.)
هر عادت وکار مباهی را که انسان مؤمن با نیتی پاک و مقدس آنرا انجام می دهد به عبادت تبدیل می گردد.لکن کار حرام هر اندازه با نیت مقدس و هدف پاک و به منظور خدمت باشد به حالت حلال در نمی آید و حرام باقی خواهد ماند. هیچگاه اسلام راضی نیست حرام در رسیدن به اهداف مقدسه دخالت داشته باشد بلکه همیشه می خواهد وسیله و هدف هر دو مقدس و پاک باشند. از نظر شرع مقدس اسلام به هیچ وجه این گفته که: ((هدف وسیله را توجیه می کند.)) درست نیست و این گفته را نیز مردود می داند: (( میتوان از راههای باطل به حق رسید))
آنچه اسلام آن را مورد تصدیق و قبول قرار می دهد این است (( تنها از راه حق باید به حق رسید)).
بنابر این کسی که مال را از راه ربا، رشوه، قمار و یا سایر اعمال نا مشروع به دست می آورد تا با آن مسجد و یا مؤسسه خیریه وعام المنفعه ای بسازد نیت و قصد پاکش باعث حلال شدن اعمال نا مشروع  او نمی شود و گناه اعمالش به حالت خود باقی است. حرام در اسلام با نیت پاک حلال نمی گردد. این قاعده ای است که رسول خدا(ص) به ما یاد داده است ایشان می فرماید:
(یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ۖ إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ) سورة مؤمنون آیه ۵۱
( خداوند پاک است و تنها پاک را قبول دارد و مسلمانان را به آنچه که پیغمبران به آن مکلف بوده اند ملزم نموده و خدا به پیغمبران می فرماید: ای پیغمبران از روزیها و نعمتهای پاکیزه بخورید وکار های نیک انجام دهید همانا من به کارهای شما آگاهم.)
و قال:(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ) سورة بقره آیه ۱۷۲
و خدا به مسلمانان دستور می دهد( ای کسانی که ایمان آورده اید از روزیهای تمیز و پاکیزه ای که به شما داده ایم بخورید.)
( ثُمَّ ذَکَرَ الرَّجُلَ یُطِیلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ، یَمُدُّ یَدَیْهِ إِلَى السَّماءِ یا رَبُّ.. یا رَبُّ، وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ، وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ، وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ، وَغُذِّیَ بِالْحَرَامِ، فَأَنَّى یُسْتَجَابُ لَهُ؟ )
( سپس پیغمبر (ص) یک نفر را مثال آورد که به خاطر رفتن به حج یا عمره یا هر کار نیک دیگری دست به مسافرت های طولانی می زند و در این راه بسیار خسته و کوفته و غبار آلود می شود و دستهایش را به سوی آسمان بلند می کند و یارب یارب گویان از خدا رفع نیاز میخواهد. اما این شخص خوراکش و نوشیدنی هایش ولباسش حرام است و از حرام تغذیه می کند آیا حج و دعا و….. او قبول خواهد شد؟)
پیغمبر(ص) می فرماید:
( من جمع مالاً حراماً ثم تصدق به لم یکن له فیه أجر، وکان إصره علیه )

( کسی که از طریق حرام مالی را به دست آورد و آن را در راه خیر صرف نماید اجر و ثوابی به دست نمی آورد وگناه مال حرام به گردنش باقی است)
و می فرماید :
( لا یکسب عبد مال حرام فیتصدق منه فیقبل منه و لاینفق منه فیبارک له فیه و لایترکه خلف ظهره الا کان زاده الی النار ان الله تعالی، لا یمحو السیء بالسیء ولکن یمحو السی بالحسن ان الخبیث لا یمحو الخبیث )
( کسی که مال حرام بدست می آورد و آن را در راه خدا می بخشد این صدقه و بخشش از او قبول نخواهد شد و اگر خودش از آن مال خرج کند خداوند آنرا مبارک نخواهد کرد و چنانچه آن مال حرام را ذخیره کند باعث به دوزخ رفتن او خواهد شد حقیقتاً خداوند متعال گناه را به وسیله گناه از بین نمی برد بلکه گناه با خیر و احسان و نیکی محو خواهد شد. هیچگاه جرم و گناهی، جرم و کناه دیگری را ازبین نخواهد برد.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسیب غزوی

۷-حرام با حیله حلال نمیشود و این حیله گری حرام است.

اصل هفتم:

همچنانکه هر چیز و وسیله ظاهری که باعث کمک به پیدایش حرام باشد حرام است هر گونه فریب کاری، حیله گری و توسل به وسایل پنهانی و مکرهای شیطانی به منظور حلال کردن حرام نیز شدیداً حرام است. دین اسلام به شدت قوم یهود را سرزنش نموده است چون با مکر و حیله، حرام ها را حلال می نمودند. پیغمبر (ص) می فرماید:

(لا ترتکبوا ما ارتکبت الیهود و تستحلوا محارم الله بأدنى الحیل)

( مرتکب گناهانی نشوید که قوم یهود مرتکبش می شدند. چون آنان با کوچک ترین دسیسه و حیله ها حرام ها را حلال می کردند).

به این ترتیب که و قتی خداوند شکار ماهی را در روز شنبه بر آنان حرام کرد به حیله متوسل گردیدند و در روزهای جمعه گودال هایی حفر می کردند تا ماهیها در روزهای شنبه به داخل آنها بروند و در روزهای یکشنبه آنها را شکار نمایند البته این فریبکاریها در نظر اشخاص حیله گر جایز و درست میباشند ولی از نظر فقها و علمای اسلام حرام هستند زیرا هدف منع اذیت و آزار و شکار ماهیها بود. این اذیت خواه بطریق مستقیم باشد یا غیر مستقیم.

یکی از حیله های نامشروع و گناه این است که با تغییر نام و تغییر شکل ظاهری حرام بخواهند آنرا حلال نمایند در حالی که حقیقت و ماهیت آن به حالت خود باقی است و تغییرات ظاهری و نام گذاری جدید نمی تواند مجوّز حلال کردن چیزهای حرام باشد. مادام که در حقیقت و ماهیت آن دگرگونی اساسی بوجود نیامده باشد. هرگاه عده ای باتوسل به شیوه های ساختگی بخواهند رباخواری را حلال کنند ویا با نهادن نام های دیگر بر شراب شرابخواری را مباح سازند اشتباه می کنند و گناه ربا و شراب خواری به حالت خود باقی است.

پیامبر (ص) می فرماید:

( لیستحلن طائفة من امتی الخمر یسمونها بغیر إسمها )

( طایفه ای از امّت من نام دیگری بر شراب می نهند و بدین وسیله آنرا حلال می نمایند)

(یأتی علی الناس زمان یستحلون الربا باسم البیع )

( زمانی می آید که مردم ربا را به نام معامله حلال می نمایند)

از عجایب این است که رقص به حالت عریان را هنر، شراب را مشروبات روحی و ربا را سود می نامند و امثال آنها. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
حسیب غزوی