اصل سوم:

هر چند دین اسلام کسانی را که اقدام به حلال یا حرام کردن مسایل می نمایند هر دو را توبیخ و تهدید می کند اما تحریم کننده را بیشتر وشدید تر مورد حمله ومذمت قرار می دهد .
زیرا این عمل از یک طرف باعث سختگیری و در محظور قرار دادن انسان می گردد و دایره ای را که خداوند از روی محبت برای بشر وسعت بخشیده بدون دلیل تنگ می نماید و از طرف دیگر با تمایلات سختگیرانه بعضی از اشخاص متدین قشری که نعمتهای خدا را بر خود منع می کنند ساز گار می باشد. پیغمبر اسلام با این تمایل سختگیری و منع لذایذ بکلی مخالفت و مبارزه کرده است و این گونه اشخاص را مذمت نموده و آنان را به بدبختی  وهلاکت وعده داده است و می فرماید.
(ألاهَلَکَ المُتَنَطَّعونَ، اُلاهَلَکَ اَلمُتَنَطَّعُونَ، أَلاهَلَکَ المُتَنَطَّعونَ)
( بدانید کسانی که در دین سختگیری بوجود می آوردند و از نعمت الهی دوری می کنند بدبخت گشته و به هلاکت رسیده اند. پیغمبر (ص) سه بار این تهدید را تکرار نمود).
حضرت رسول الله (ص) در تعریف رسالتش می فرماید:
(بُعِثْتُ بالْحَنِیْفِیَّةِ السَّمْحَةِ)
(مبعوث شده ام با دینی که از شرک به دور و دارای گذشت و عفو است.)
براستی  دین اسلام از جنبه عقیدتی، دینی است از شرک به دور و انسان را به یکتاپرستی دعوت می نماید و از لحاظ قانون عملی و اجتماعی سهل گیر و باگشت است و از خصوصیات دین اسلام مبارزه با شرک و مخالفت با تحریم وتحلیل است .
پیغمبر (ص) در حدیث قدسی که از خداوند متعال روایت نموده است به این دو امر اشاره کرده و می گوید که خداوند فرموده :
(وَإِنِّی خَلَقْتُ عِبَادِی حُنَفَاءَ کُلَّهُمْ , وَإِنَّهُمْ أَتَتْهُمُ الشَّیَاطِینُ فَاجْتَالَتْهُمْ عَنْ دِینِهِمْ , وَحَرَّمَتْ عَلَیْهِمْ مَا أَحْلَلْتُ لَهُمْ , وَأَمَرَتْهُمْ أَنْ یُشْرِکُوا بِی مَا لَمْ أُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا)
( بندگان خود را فطرتاً پاک وبه دور از شرک خلق کرده ام ولی با نادیده گرفتن فطرت اصلی و دستورات خدا و با پیروی از هوای نفس، شیاطین جن و انس، آنان را از دین بر میگردانند و آنچه را که برای آنان حلال کرده ام حرام می کنند وبه آنها دستور می دهند تا چیزهایی را برای من شریک قرار دهند که هیچ دلیل و برهانی بر حقانیت آنان نفرستاده ام).
 حرام کردن حلال برابر با شرک است و به خاطر این است که قرآن به شدت مشرکین عرب را نکوهش می کند که چرا بتها ضعیف و بی قدرت را پرستش می کنند و نعمت های پاک خدادادی را از قبیل محصولات زراعی و حیوانی بر خلاف امر خدا بر خود حرام می نمایند. اعراب جاهلی حیوانهایی به نامهای بحیرة، سائبه،‌ صیلة و حام رابر خود تحریم می کردند.
بحیرة: در زمان جاهلیت هرگاه شتری پنج بار میزایید و پنجمین بچه اش نر میبود گوشش را می شکافتند و آن را سهم خدایان خود قرار می دادند و آزادش می کردند؛ طوری که هیچ کس حق نداشت بر آن سوار شود، یا برای حمل ونقل از آن استفاده نماید، یا آنرا سر ببرد و یا از هیچ علفزار و چشمه ای منع کند. چنین شتری را بحیرة می گفتند، یعنی: گوش شکافته.
سا‌ئبه: به معنای رها و آزاد شده است. عربهای جاهلی وقتی از سفر مهمی بر می گشتند یا از مرضی بهبودی حاصل می کردند ویا نظایر اینها، شتر ماده شان را به منظور تقرب به خدایان آزاد می ساختند و مانند بحیره کسی حق استفاده  از آن یا مزاحمت برای آن را نداشت و آن را سائبه می نامیدند.
وصیلة: اعراب عادت داشتند هرگاه گوسفندی بچه ماده ای می زایید می گفتند این مال ماست و اگر نر می بود آنرا به خدایان ساختگی خود اختصاص می دادند و اگر دوقلوی نر و ماده میبود میگفتند این ماده به برادرش پیوسته و متصل شده و از کشتن و آزار دوقلوی نر بخاطر خدایان امتناع می کردند و آنرا ((وصیله)) می نامیدند.
حامی: حیوان فحل هرگاه به سنی میرسید که نوه اش آبستن می گردید آن را از هرگونه اذیت، آزار واستفاده ای آزاد می ساختند و آن را حامی می نامیدند.
 اما قرآنکریم این تحریم را نکوهش نموده و عذر ایشان را که به تقلید از پدرانشان به این  گمراهی دچار شده اند قبول نکرده است.
(مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِیرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِیلَةٍ وَلَا حَامٍ ۙ وَلَٰکِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ ۖ وَأَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ.وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا ۚ أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلَا یَهْتَدُونَ) سورة مائده آیه ۱۰۳ و ۱۰
(خداوند هیچگونه بحیره، سائبه،‌ وصیله و حامی را حرام نکرده اما کافران بر خدا دروغ می بندند و بیشتر آنان نمی فهمند وقتی به آنان گفته می شود به سوی دستورات خدا و به سوی پیغمبر برگردید، در جواب می گویند: به آنچه پدران ما قبول داشتند و برای ما به جا گذاشته اند اکتفا می کنیم و از دستور دیگری پیروی نمی کنیم. آیا اگر پدرانشان هیچ چیزی را در باره حلال و حرام ندانسته و راه صحیح و مصلحت را درک نکرده باشند باز هم از آنان پیروی می نمایند.)
در سورة انعام خداوند بالحن تمسخر و اهانت آمیز در مورد تحریم کردن قسمتی از این چهار حیوان (شتر، گاو،‌ گوسفند و بز) مشرکین را مورد اعتراض قرار می دهد و می فرماید:
(ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ ۖ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ ۗ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَیَیْنِ ۖ نَبِّئُونِی بِعِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ * وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَیْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ ۗ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَیَیْنِ ۖ ) سورة انعام آیه های ۱۴۳ و ۱۴۴
( هشت عدد از حیوانات را برای شما آفرید از گوسفند دو تا و از بز دوتا بگو آیا خداوند نرهای انها را حرام کرده یاماده ها را یا جنینهایی که ماده ها به آنها آبستن میباشند اگر راست میگویید وعلم دارید به من خبر دهید. و از شتر دو تا و از گاو دو تا برای شما آفرید بگو کدام یک از اینها را خدا حرام کرده است؟ نرها را یا ماده ها را؟ ویا جنین هایی که ماده ها به آنها آبستن می باشند؟)
در سورة اعراف در یک مباحثه دیگر،‌ خداوند کسانی را که نعمتهای او را بر خود حرام می نمایند مورد نکوهش قرار می دهد وقانونی کلی برای چیزهایی که حرام دائمی هستند بیان می کند و می فرماید:
(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ؟...
قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ )

سورة اعراف آیه ۳۲ و ۳۳
( بگو چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو خداوند تنها عملهای زشت را چه آشکار باشند چه پنهان حرام کرده است و همچنین گناه و ستم به ناحق و اینکه چیزی را که خداوند دلیلی برای آن نازل نکرده شریک او قرار دهید و مطلبی را به خدا نسبت دهید که آنرا نمی دانید.)
آوردن این مباحثات در سوره های مکی که هدف اساسی آنها اثبات عقیده و توحیدی و ایمان به قیامت است نشان دهنده این است که موضوع تحلیل و تحریم از جزئیات وفروع دین نیست بلکه از اصول و کلیات آن مثلاً توحید می باشد.
در مدینه در بین مسلمانان عده ای پیدا شدند که به سختگیری و تحریم نعمتهای الهی بر خود متمایل بودند اما خداوند متعال این آیات روشن و قاطع را نازل نمود تا به فرمان الهی گردن نهند و به مقررات خدا تجاوز ننمایند و به راه راست اسلام برگردند.


(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ. وَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ) سورة مائده آیه ۸۷ و ۸۸

( ای کسانی که به خدا و پیغمبر ایمان دارید نعمتهای پاکیزه را که خداوند متعال به خاطر استفاده شما حلال نموده حرام نکنید و به مقررات دین تجاوز نکنید؛ بی گمان خداوند کسانی را که به مقررات دین تجاوز می کنند و نعمت های حلال را حرام من نمایند دوست ندارد. از لذایذ و نعمتهایی که خداوند آنها را نصیب شما کرده و پاکیزه وحلال است استفاده کنید و از پروردگاری که به او ایمان دارید بترسید ).